دو کــــلام حــــرف حساب بــاهــــات دارم : ” دوســت دارم ”



هرگاه در جستجوی بهترین پنل پیامکی برای استفاده شخصی یا حرفه ای باشید، نکاتی وجود دارد که باید قبل از انتخاب بهترین پنل اس ام اس در نظر بگیرید. چیزهایی مانند:

  • چه چیزی در قیمت ماهانه خدمات گنجانده شده است؟
  • آیا محدودیتی در تعداد مخاطبی که می توانم بارگذاری کنم یا کلمات کلیدی که می توانم رزرو کنم وجود دارد؟
  • آیا برای دسترسی به هر ویژگی باید هزینه اضافی پرداخت کنم؟
  • آیا در صورت داشتن هرگونه سوال به پشتیبانی دسترسی خواهم داشت؟

همکاران اس ام اس به عنوان ارائه دهنده بهترین پنل پیامکی، اعتراف می کند همه نرم افزارهای پیامکی یکسان ایجاد نشده اند. در هر سامانه پیامکی عناصری وجود دارد که ممکن است آن را برای موارد استفاده شما مناسبتر کند یا نکند. بنابراین، برای کمک به شما در درک بهتر آنچه را که برای یافتن بهترین پنل اس ام اس برای خود باید جستجو کنید ، هفت مورد ارائه داده ایم که باید در جستجوی شما در نظر بگیرند.

اما ابتدا، برای شما که ممکن است در ابتدای کاوش خود باشید ، توضیح خواهیم داد که سامانه پیامک چیست و مبنای انتظار شما از هر سرویس چیست.

بهترین پنل پیامکی ایران کدام است؟

تلفن همراه برای ارسال پیام کوتاه به دوستان و خانواده عالی است. اما وقتی صحبت از تجارت می شود ، می تواند کمی محدود کننده باشد.

با دستگاه همراه شخصی خود نمی توانید:

  • فهرست سیستم مخاطبین را از سیستم CRM خود بارگذاری کنید
  • ارسال پیام گروهی بدون پاسخ دادن به همه
  • از رایانه خود متنی ارسال کنید
  • با تیم خود همکاری کنید و پیامهای ورودی با حجم بالاتر را دریافت کنید

در اینجاست که یک پنل پیامکی وارد می شود. ارائه دهندگان بازاریابی پیامکی نرم افزاری را توسعه داده اند که قابلیت های پیامکی تلفن همراه شما را می گیرد و به روی میز کار شما باز می شود. ارسال یک پیام پیام کوتاه به طور همزمان برای ده ها ، صدها یا هزاران مشتری. سپس از صندوق ورودی خود به هر فرد پاسخ دهید.

همچنین می توانید کمپین های قطره ای خودکار تنظیم کنید ، پیام ها را برنامه ریزی کنید ، کلمات کلیدی متن برای پیوستن را ایجاد کنید ، متن ثابت را فعال کنید و موارد دیگر.

برای درک بیشتر آنچه بهترین پنل پیامکی ایران انجام می دهند ، می خواهید با ده مورد زیر آشنا شوید که هر ابزار بازاریابی متنی خوبی باید ارائه دهد.

5 مورد برتر همه ی بهترین سامانه پیامکی ها

حداقل ، یک سامانه پیامکی خوب باید به شما امکان ارسال پیام انبوه و یک به یک را برای مشتریان خود بدهد. اما برخی از ویژگی های اساسی وجود دارد که ممکن است ارائه ندهند. مواردی که ممکن است فرض کنید داده شده هستند ، اما خیلی دیر متوجه می شوید که اینگونه نیستند.

روند تحقیق ممکن است طاقت فرسا باشد ، اما این 5 مورد غیر قابل مذاکره باید شما را در مسیر درست پیش ببرد.

1. یک برنامه تلفن همراه
یکی از جنبه های جذاب پیام کوتاه این است که این یک ابزار ارتباطی در حال حرکت است. برای اتصال از طریق متن نیازی نیست که به دفتر یا میز تحریر بسته شوید. به همین دلیل هر ابزار مفید بازاریابی متنی باید یک برنامه تلفن همراه را ارائه دهد که به شما امکان می دهد پیام های تجاری خود را از طریق تلفن خود مشاهده و به آنها پاسخ دهید. برنامه ها باید در هر دو دستگاه iOS و Android در دسترس باشند و عملکرد مشابه نسخه های رومیزی آنها را ارائه می دهند.

2. قیمت گذاری مشخص و منطقی
اکثر پنل اس ام اس ها بر اساس یک سیستم مبتنی بر اعتبار کار می کنند. بنابراین اگر می بینید که یک برنامه قیمت گذاری بر اساس "اعتبارات" طبقه بندی شده است ، بدانید که این فقط یک روش برای تعیین تعداد پیام های شما در ماه است. برخی از پیام ها مانند پیام ها یا عکس ها می توانند هزینه "اعتبار" بیشتری برای شما داشته باشند ، به همین دلیل به همین ترتیب تجزیه می شود.

با تخمین تعداد پیام هایی که برای ارسال هر ماه در نظر دارید ، می توانید تقریباً اعتبار مورد نیاز خود را تعیین کنید. به نوبه خود می توانید طرحی را انتخاب کنید که متناسب با نیاز شما باشد. وقتی صحبت از هزینه های پنهان می شود ، برخی از سامانه پیامکی ها کمتر در مورد شارژ پیام های ورودی و خروجی هستند. به طور کلی ، ممکن است بخواهید طرحی را ترجیح دهید که به دلیل غیرقابل پیش بینی بودن میزان صدا ، هزینه ارسال پیام کوتاه دریافت نمی کند.برای دسترسی به برخی از ویژگی ها ممکن است هزینه اضافی نیز پرداخت کنند.

بنابراین مطمئن شوید که قبل از شروع کار این موضوع را فهمیده اید ، خصوصاً اگر عملکرد خاصی مانند چندین کلمه کلیدی یا مخاطبین نامحدود برای موفقیت شما ضروری است.

3. هم تیمی دوستانه
بسته به نحوه استفاده از پیام کوتاه با سازمان خود ، ممکن است لازم باشد به چندین نفر اجازه دسترسی به حساب خود را بدهید. برای ارائه دهندگان فاقد قابلیت های عضو تیم یا زیر حساب ، مدیریت بین بسیاری از افراد کاملاً دشوار است. بعلاوه ، ممکن است امکان فعال کردن متن برای چندین شماره در سازمان شما وجود نداشته باشد.

اگر می خواهید برای فروش یا خدمات مشتری پیام کوتاه به تجارت خود اضافه کنید ، نداشتن زیر حساب ممکن است این امر را غیرممکن کند.

4. شامل هر دو ارتباط یک طرفه و دو طرفه است
توانایی ارسال پیامک به مشتری به مشتریان به همان اندازه توانایی ارسال پیام برای وی مهم است. ارتباط دو طرفه کلید ایجاد رابطه است. بدون امکان دریافت پیام علاوه بر ارسال پیام ، نمی توانید بفهمید که به همه مخاطبین خود دسترسی پیدا می کنید یا خیر. همچنین نمی توانید تأیید ، سوالات یا بازخورد دریافت کنید. بنابراین، حتماً از ارائه دهنده خود سوال می کنید که آیا او قادر است متن کامل سازمان شما را فعال کند، بنابراین شما توانایی ارسال و دریافت پیام را دارید.

5. نسخه آزمایشی رایگان
بهترین پنل پیامکی نباید چیزی برای پنهان کردن داشته باشند. اگر در بازاریابی متنی تازه کار هستید ، یک منحنی یادگیری وجود دارد. یک ارائه دهنده خوب به شما این فرصت را می دهد تا بدون هزینه کردن ، هزینه های خود را کنترل کنید. دوره های آزمایشی رایگان در بازه زمانی 7 تا 14 روز فرصتی عالی برای آزمایش موارد قبل از تصمیم نهایی خود را به شما می دهد. بعلاوه ، بعد از تمام سوالاتی که در ذهن شما است، ممکن است برای انجام تمام تحقیقات خود به وقت اضافی نیاز داشته باشید! یک ارائه دهنده خوب این فرصت را به شما اعطا می کند.

 


در عصری که تلفن های همراه تعدادشان بیشتر از مردم سراسر جهان است، تعجب آور نیست که یاد بگیریم تلفن همراه به عنوان یک کانال ارتباطی یکی از همه گیرترین هاست. بد نیست اگر بگوییم بازاریابی پیامکی انبوه بهترین زمان خود را سپری می کند. بیش از یک دهه است که بازاریابی پیامکی بخش اصلی از استراتژی های بسیاری از مشاغل بزرگ است. با این حال، به طور مداوم به عنوان یکی از مستقیم ترین و موثرترین کانال های ارتباطی موجود در بازار امروز، محبوبیت پیدا کرده است. اما، دقیقاً بازاریابی پیامکی انبوه چیست؟ و چگونه شرکت های موفق از آن برای بهبود شیوه های ارتباطی خود استفاده می کنند؟

جهت ارسال و دریافت پیام کوتاه به صورت انبوه، نرم افزاری موردنیاز است. این نرم افزار می تواند تحت وب به صورت آنلاین داخل یک وب سایت باشد که کاربر با داشتن یک حساب کاربری از آن استفاده کند یا یک نرم افزار تحت سیستم عامل باشد که در هر صورت نیازمند اتصال به اینترنت است. نام این نرم افزارهای تحت وب برای ارسال پیامک و دریافت آن، سامانه پیامکی است. سامانه پیامکی یا سامانه پیام کوتاه ابزاری برای ارسال سریع پیامک های تبلیغاتی، یادآوری ها، پیشنهادهای تبلیغاتی، مسابقات و تأییدات رزرو یا پشتیبانی از مشتری است. برای دریافت و ارسال اس ام اس های انبوه، سامانه ارسال پیامک نیاز است. با سامانه اس ام اس انبوه شما قادر به ارسال انبوه اس ام اس تبلیغاتی و اطلاع رسانی هستید.

بازاریابی پیامکی انبوه نوعی ارتباط جمعی است که به صاحبان مشاغل اجازه می دهد از طریق فناوری تلفن همراه با مخاطبان خود تعامل برقرار کنند. به زبان ساده ، پیام های متنی ساخته می شوند و به پایگاه داده ای از شماره تلفن ها، مطالبی با محتوای بازاریابی، اغلب با تبلیغ ویژه یا پیشنهاد به موقع، ارسال می شوند.

در حالی که پیامک های انبوه توسط شرکت ها به عنوان بخشی از استراتژی بازاریابی بطور منظم مورد استفاده قرار می گیرد ، استفاده از این سرویس برای برقراری ارتباط با کارمندان، سهامداران و مشتریان به روش های مختلف نیز امری عادی است. اینکه پیامک برای هشدارها و یادآوری ها، تأییدها، گذرواژه های یکبار مصرف، احراز هویت دو عاملی و موارد دیگر استفاده شود، سادگی و کارایی پیامک های انبوه به نفع مشاغل و مشتریان را نشان می دهد.

چرا خرید پنل اس ام اس، لازمه ی شروع بازاریابی پیامکی انبوه است؟

مشاغل در حال یافتن مزایای استفاده از پیامک انبوه برای جلب نظر مشتریان هستند که بی پایان است. از دیدگاه مالی، پیامک انبوه یکی از ارزان ترین راه ها برای برقراری ارتباط با صدها، هزاران و حتی میلیون ها مشتری است، مهم نیست که در کجای دنیا قرار دارند. با در نظر گرفتن هزینه بالای ایجاد و توزیع محتوای بازاریابی در سایر فضاهای دیجیتالی یا چاپی، می توان با خرید پنل اس ام اس و ارسال اس ام اس انبوه تبلیغاتی و اطلاع رسانی هزینه ها را تا نصف کاهش داد.

با بیش از 5 میلیارد مشترک در جهان با تلفن های فعال شده، دریافت پیامک مستقیم ترین راه برای رسیدن به مشتری است. با خرید سامانه پیامکی و ارسال انبوه پیامک تبلیغاتی و اطلاع رسانی، مشاغل می توانند صرف نظر از محل استقرار خود، به سادگی و به طور موثر به مخاطبان گسترده ای دسترسی پیدا کنند.

چند مورد استفاده معمول برای بازاریابی پیامکی انبوه چیست؟

- تبلیغات حساس به زمان: مشاغل از ماهیت سریع پیامک برای ارسال پیشنهادات و تبلیغات به موقع برای مشتریان استفاده می کنند. کسانی که در صنایع خرده فروشی و رستوران هستند با استفاده از فروش مدت دار و پیشنهادات 24 ساعته در یک دوره خاص، بیشترین استفاده را از پیامک می کنند.

- پیشنهادات شخصی شده: هیچ چیز باعث نمی شود مشتری احساس خاصی نسبت به دریافت یک پیشنهاد فردی نداشته باشد و مشاغل از ویژگی های سامانه های پیامکی برای ارسال پیشنهادات شخصی استفاده می کنند. یک پیام شخصی ساده در ابتدای پیام به مشتریان نشان می دهد که کسب و کار به آنها اهمیت می دهد، درنتیجه باعث بهبود تصویر برند و تجربه مشتری می شود.

زیبایی بازاریابی پیامکی آن است که هر کسب و کاری، صرف نظر از اندازه و بودجه، می توانند با خرید پنل اس ام اس فعالیت بازاریابی خود را شروع کند و با استفاده از سامانه پیامکی تهیه شده براحتی می توان برای ارسال سریع پیامک های تبلیغاتی، یادآوری ها، پیشنهادهای تبلیغاتی، مشوق ها، مسابقات و تأییدات رزرو یا حتی ارائه پشتیبانی مشتری استفاده کرد.


اگر مانند اکثر صاحبان مشاغل هستید که در حال حاضر بازاریابی آنلاین را در اولویت خود می دانید. به نظر می رسد که علاوه بر ایمیل، اکثر اشکال بازاریابی مستقیم را نیز کاملاً کنار گذاشته ایم. وقت آن است که به اصول اولیه برگردیم. بیایید به خود یادآوری کنیم: بازاریابی پیامکی چیست؟ این یک روش تبلیغاتی برای تماس مستقیم با سرنخ ها از طریق پیام های متنی است. مشاغل کوچک می توانند از این استراتژی سود زیادی ببرند ، به ویژه هنگامی که می خواهند پیشنهادی حساس به زمان ارائه دهند. اما مانند هر روش تبلیغاتی دیگر ، بازاریابی پیامکی باید به روش صحیحی انجام شود. 

پیامک تبلیغاتی آن دست پیامک هایی هستند که به منظور تبلیغات کسب و کار و برند در غالب اس ام اس انبوه ارسال می شوند. پیامک تبلیغاتی با اصول درست خود راه وسیعی را برای کسب و کارتان باز می کند. برای آشنایی بیشتر مراجعه کنید به hamkaransms.com. ارسال پیامک تبلیغاتی به صورت انبوه که در آن به بانک شماره های مخاطبین خود پیامک ارسال می کنید. ارسال پیامک تبلیغاتی از طریق دکل بی تی اس(BTS) که می توانید به افرادی که در محل کسب و کارتان هستند پیامک ارسال کنید. ارسال پیامک تبلیغاتی از طریق تفکیک سن و جنسیت که می توانید به صورت هدفمند به مخاطبین خود پیامک ارسال کنید.
شاید سوالی که اکنون ذهن شما را به خود مشغول کرده است، این باشد که برای ارسال تبلیغات پیامکی به کجا باید مراجعه کنید؟
در پاسخ به این سوال باید گفت شما نیازمند خرید پنل پیامک تبلیغاتی هستید. خیلی کوتاه در توضیح پنل اس ام اس تبلیغاتی میتوان گفت پنل پیامک تبلیغاتی نرم افزاری در فضای اینترنت است که شما را قادر می سازد تا به مخاطبان و لیست شماره هایی که دارید پیامک تبلیغاتی یا خدماتی ارسال کنید.

10 نکته: نحوه انجام بازاریابی پیامکی به روش صحیح از طریق ارسال پیامک تبلیغاتی

1. بفهمید بازاریابی پیامکی چه چیزهایی است و چه چیزهایی نیست

 این اصطلاح سرویس پیام کوتاه، چیزهای زیادی می گوید: اگر قصد دارید به بازاریابی پیامکی بپردازید ، باید از آن برای پیام کوتاه استفاده کنید که مزاحمتی برای گیرندگان ایجاد نمی کند. حتی به ارسال چندین پیام در یک روز فکر نکنید. گیرندگان را با پیام های مربوط به همان موضوع بارها و بارها اذیت نکنید. مختصر باشید و مستقیم به اصل مطلب بروید.

2. استفاده از پیام های رسانه های اجتماعی را در نظر بگیرید، همچنین 

وقتی به مشتریان بالقوه پیشنهاد می کنید بخشی از مبارزات بازاریابی پیامکی شما شود ، ممکن است آنها شک داشته باشند. شما می توانید یک گزینه کاملاً بی ضرر ارائه دهید: پیام های مستقیم اینستاگرام. آنها در مورد این پیام ها مطلع می شوند و شما می توانید همان پیشنهادی را که از طریق پیامک ارائه می دهید، ارسال کنید. بهترین قسمت این است که اگر از برنامه ای برای آن استفاده کنند، پیام های اینستاگرام را نیز در Mac دریافت می کنند. این پیام شما را از طریق چندین دستگاه گسترش می دهد. به آرامی ، شما اعتماد آنها را جلب خواهید کرد و تعداد بیشتری از مشتریان بالقوه در این کمپین پیامکی مشترک می شوند.

3. از یک سامانه پیامکی یا پنل اس ام اس قابل اطمینان استفاده کنید

اگر قصد دارید از پنل پیامکی را برای طراحی و اجرای این کمپین برای نام تجاری خود استخدام کنید، باید مطمئن ترین آن باشد. آن پنل اس ام اس باید در عرض چند دقیقه ارسال پیامک ابنوه به کل مخاطبان شما را انجام دهد. پیام ها به صورت خودکار باید ارسال شوند، بنابراین نیازی نیست که آنها را یکی یکی ارسال کنید. اما شما اطلاعات خصوصی مخاطبان خود را با این سرویس به اشتراک می گذارید ، بنابراین باید امن ترین سامانه پیامکی باشد که می توانید پیدا کنید.

4. شخصی سازی پیام ها

96٪ از بازاریابان موافق هستند که می توانند با تکیه بر شخصی سازی ارتباط با مشتریان خود را بهبود بخشند. درج نام گیرنده در متن می تواند کارهای زیادی انجام دهد. آره؛ آنها می دانند که این یک پیام خودکار است. اما وقتی کسی مستقیماً آنها را خطاب می کند احساس متفاوت می شود. می توانید برای روز تولد آنها پیامک ارسال کنید و یک کد تبلیغاتی ویژه که به مدت یک هفته معتبر است ، در  اختیار آن قرار دهید.

5. عملکرد کمپین را پیگیری کنید

پلتفرم های های رسانه های اجتماعی به شما گزارش می دهند ، که تأثیر تبلیغات شما چه بوده است. چگونه اثربخشی کمپین متنی را ردیابی می کنید؟ اینها عواملی هستند که می توانند اندازه گیری شوند: میزان پاسخ از طریق تعداد کل پیام های ارسالی، میزان پولی که کسب و کار شما کسب می کند در مقابل مبلغی که برای این کمپین خرج می کنید تعداد راهنمایی هایی که برای کمپین ثبت نام می کنند در مقابل تعداد از گیرنده هایی که پیش بینی کرده اید اگر از یک پنل اس ام اس عالی استفاده می کنید ، تحلیلی آماده برای خواندن دریافت خواهید کرد. اما اگر قصد دارید کمپین خود را اجرا کنید، به این عوامل توجه کنید!


امشبم مثل هرشب یه نامه برات مینویسم مینویسم

 

 


مینویسم میخوام خون بشه چشم خیسم

 

 

 


امشبم پُر شده کاغذ از اسمت از اشک چشمم

 

 

 

 


مینویسم مینویسم میخوام باورت شه دیوونم عزیزم

 



کجایی بیا خیلی تنهام

 


کجایی که تاریکه دنیام

 

 

 

 


برات مینویسم یه نامه

 

 

 

 

 


کجایی که غم تو چشامه

 

 

 

 

 



کجایی که من بی قرارم

 

 


کجایی که طاقت ندارم

 


کجایی بیا بسه دوری

 

 

 

 

 


چجوری تونستی چجوری

 

 

 

---

امشبم مثل هرشب یه نامه برات مینویسم مینویسم

 

 

 

 

 

 

 

 

 


مینویسم میخوام خون بشه چشم خیسم

 

 


امشبم پُر شده کاغذ از اسمت از اشک چشمم

 

 


مینویسم مینویسم میخوام باورت شه دیوونم عزیزم

 

کجایی بیا خیلی تنهام

 

 

 


کجایی که تاریکه دنیام

 

 

 

 


برات مینویسم یه نامه

 

 

 

 

 


کجایی که غم تو چشامه

 

 

 

 

کجایی که من بی قرارم

 

 


کجایی که طاقت ندارم

 

 

 

 

 


کجایی بیا بسه دوری

 

 

 


چجوری تونستی چجوری

 

 


 

داستان عاشقانه بسیار زیبا و غمگین

 

دخترک شانزده ساله بود که برای اولین بار عاشق پسر شد پسر قدبلند بود، صدای بمی داشت و همیشه شاگرد اول کلاس بود. دختر خجالتی نبود اما نمی خواست احساسات خود را به پسر ابراز کند، از اینکه راز این عشق را در قلبش نگه می داشت و دورادور او را می دید احساس خوشبختی می کرد.

 

در آن روزها، حتی یک سلام به یکدیگر، دل دختر را گرم می کرد. او که ساختن ستاره های کاغذی را یاد گرفته بود هر روز روی کاغذ کوچکی یک جمله برای پسر می نوشت و کاغذ را به شکل ستاره ای زیبا تا می کرد و داخل یک بطری بزرگ می انداخت. دختر با دیدن پیکر برازنده پسر با خود می گفت پسری مثل او دختری با موهای بلند و چشمان درشت را دوست خواهد داشت.


دختر موهایی بسیار سیاه ولی کوتاه داشت و وقتی لبخند می زد، چشمانش به باریکی یک خط می شد.

 

در ۱۹ سالگی دختر وارد یک دانشگاه متوسط شد و پسر با نمره ممتاز به دانشگاهی بزرگ در پایتخت راه یافت. یک شب، هنگامی که همه دختران خوابگاه برای دوست پسرهای خود نامه می نوشتند یا تلفنی با آنها حرف می زدند، دختر در سکوت به شماره ای که از مدت ها پیش حفظ کرده بود نگاه می کرد. آن شب برای نخستین بار دلتنگی را به معنای واقعی حس کرد.

 

روزها می گذشت و او زندگی رنگارنگ دانشگاهی را بدون توجه پشت سر می گذاشت. به یاد نداشت چند بار دست های دوستی را که به سویش دراز می شد، رد کرده بود. در این چهار سال تنها در پی آن بود که برای فوق لیسانس در دانشگاهی که پسر درس می خواند، پذیرفته شود. در تمام این مدت دختر یک بار هم موهایش را کوتاه نکرد.

 

دختر بیست و دو ساله بود که به عنوان شاگرد اول وارد دانشگاه پسر شد. اما پسر در همان سال فارغ التحصیل شد و کاری در مدرسه دولتی پیدا کرد. زندگی دختر مثل گذشته ادامه داشت و بطری های روی قفسه اش به شش تا رسیده بود.

 

دختر در بیست و پنج سالگی از دانشگاه فارغ التحصیل شد و در شهر پسر کاری پیدا کرد. در تماس با دوستان دیگرش شنید که پسر شرکتی باز کرده و تجارت موفقی را آغاز کرده است. چند ماه بعد، دختر کارت دعوت مراسم ازدواج پسر را دریافت کرد. در مراسم عروسی، دختر به چهره شاد و خوشبخت عروس و داماد چشم دوخته بود و بدون آنکه شرابی بنوشد، مست شد.

 

زندگی ادامه داشت. دختر دیگر جوان نبود، در بیست و هفت سالگی با یکی از همکارانش ازدواج کرد. شب قبل از مراسم ازدواجش، مثل گذشته روی یک کاغذ کوچک نوشت: فردا ازدواج می کنم اما قلبم از آن توست. و کاغذ را به شکل ستاره ای زیبا تا کرد.

 


ده سال بعد، روزی دختر به طور اتفاقی شنید که شرکت پسر با مشکلات بزرگی مواجه شده و در حال ورشکستگی است. همسرش از او جدا شده و طلبکارانش هر روز او را آزار می دهند. دختر بسیار نگران شد و به جستجویش رفت شبی در باشگاهی، پسر را مست پیدا کرد. دختر حرف زیادی نزد، تنها کارت بانکی خود را که تمام پس اندازش در آن بود در دست پسر گذاشت. پسر دست دختر را محکم گرفت، اما دختر با لبخند دستش را رد کرد و گفت: مست هستید، مواظب خودتان باشید.

 

زن پنجاه و پنج ساله شد، از همسرش جدا شده بود و تنها زندگی می کرد. در این سالها پسر با پول های دختر تجارت خود را نجات داد. روزی دختر را پیدا کرد و خواست دو برابر آن پول و ۲۰ درصد سهام شرکت خود را به او بدهد اما دختر همه را رد کرد و پیش از آنکه پسر حرفی بزند گفت: دوست هستیم، مگر نه؟

پسر برای مدت طولانی به او نگاه کرد و در آخر لبخند زد.

چند ماه بعد، پسر دوباره ازدواج کرد، دختر نامه تبریک زیبایی برایش نوشت ولی به مراسم عروسی اش نرفت.

 

مدتی بعد دختر به شدت مریض شد، در آخرین روزهای زندگیش، هر روز در بیمارستان یک ستاره زیبا می ساخت. در آخرین لحظه، در میان دوستان و اعضای خانواده اش، پسر را بازشناخت و گفت: در قفسه خانه ام سی و شش بطری دارم، می توانید آن را برای من نگهدارید؟

 

پسر پذیرفت و دختر با لبخند آرامش جان سپرد.


مرد هفتاد و هفت ساله در حیاط خانه اش در حال استراحت بود که ناگهان نوه اش یک ستاره زیبا را در دستش گذاشت و پرسید: پدر بزرگ، نوشته های روی این ستاره چیست؟

 

مرد با دیدن ستاره باز شده و خواندن جمله رویش، مبهوت پرسید: این را از کجا پیدا کردی؟ کودک جواب داد: از بطری روی کتاب خانه پیدایش کردم.

 

پدربزرگ، رویش چه نوشته شده است؟

 

پدربزرگ، چرا گریه می کنید؟

 

کاغذ به زمین افتاد. رویش نوشته شده بود::

 


معنای خوشبختی این است که در دنیا کسی هست که بی اعتنا به نتیجه، دوستت دارد.

 


 

شب عروسیه، آخره شبه ، خیلی سر و صدا هست. میگن عروس رفته تو اتاق لباسهاشو عوض کنه هر چی منتظر شدن برنگشته، در را هم قفل کرده. داماد سروسیمه پشت در راه میره داره از نگرانی و ناراحتی دیوونه می شه. مامان بابای دختره پشت در داد میزنند: مریم ، دخترم ، در را باز کن. مریم جان سالمی ؟؟؟ آخرش داماد طاقت نمیاره با هر مصیبتی شده در رو می شکنه میرند تو. مریم ناز مامان بابا مثل یه عروسک زیبا کف اتاق خوابیده. لباس قشنگ عروسیش با خون یکی شده ، ولی رو لباش لبخنده! همه مات و مبهوت دارند به این صحنه نگاه می کنند. کنار دست مریم یه کاغذ هست، یه کاغذی که با خون یکی شده. بابای مریم میره جلو هنوزم چیزی را که میبینه باور نمی کنه، با دستایی لرزان کاغذ را بر میداره، بازش می کنه و می خونه :

 

سلام عزیزم. دارم برات نامه می نویسم. آخرین نامه ی زندگیمو. آخه اینجا آخر خط زندگیمه. کاش منو تو لباس عروسی می دیدی. مگه نه اینکه همیشه آرزوت همین بود؟! علی جان دارم میرم. دارم میرم که بدونی تا آخرش رو حرفام ایستادم. می بینی علی بازم تونستم باهات حرف بزنم. دیدی بهت گفتم باز هم با هم حرف می زنیم. ولی کاش منم حرفای تو را می شنیدم. دارم میرم چون قسم خوردم ، تو هم خوردی، یادته؟! گفتم یا تو یا مرگ، تو هم گفتی ، یادته؟! علی تو اینجا نیستی، من تو لباس عروسم ولی تو کجایی؟! داماد قلبم تویی، چرا کنارم نمیای؟! کاش بودی می دیدی مریمت چطوری داره لباس عروسیشو با خون رگش رنگ می کنه. کاش بودی و می دیدی مریمت تا آخرش رو حرفاش موند. علی مریمت داره میره که بهت ثابت کنه دوستت داشت. حالا که چشمام دارند سیاهی میرند، حالا که همه بدنم داره می لرزه ، همه زندگیم مثل یه سریال از جلوی چشمام میگذره. روزی که نگاهم تو نگاهت گره خورد، یادته؟! روزی که دلامون لرزید، یادته؟! روزای خوب عاشقیمون، یادته؟! نقشه های آیندمون، یادته؟! علی من یادمه، یادمه چطور بزرگترهامون، همونهایی که همه زندگیشون بودیم پا روی قلب هردومون گذاشتند. یادمه روزی که بابات از خونه پرتت کرد بیرون که اگه دوستش داری تنها برو سراغش. یادمه روزی که بابام خوابوند زیر گوشت که دیگه حق نداری اسمشو بیاری. یادته اون روز چقدر گریه کردم، تو اشکامو پاک کردی و گفتی گریه می کنی چشمات قشنگتر می شه! می گفتی که من بخندم. علی حالا بیا ببین چشمام به اندازه کافی قشنگ شده یا بازم گریه کنم. هنوز یادمه روزی که بابات فرستادت شهر غریب که چشمات تو چشمای من نیافته ولی نمی دونست عشق تو ، تو قلب منه نه تو چشمام. روزی که بابام ما را از شهر و دیار آواره کرد چون من دل به عشقی داده بودم که دستاش خالی بود که واسه آینده ام پول نداشت ولی نمی دونست آرزوهای من تو نگاه تو بود نه تو دستات. دارم به قولم عمل می کنم. هنوزم رو حرفم هستم یا تو یا مرگ. پامو از این اتاق بزارم بیرون دیگه مال تو نیستم دیگه تو را ندارم. نمی تونم ببینم بجای دستای گرم تو ، دستای یخ زده ی غریبه ایی تو دستام باشه. همین جا تمومش می کنم. واسه مردن دیگه از بابام اجازه نمی خوام. وای علی کاش بودی می دیدی رنگ قرمز خون با رنگ سفید لباس عروس چقدر بهم میان! عزیزم دیگه نای نوشتن ندارم. دلم برات خیلی تنگ شده. می خوام ببینمت. دستم می لرزه. طرح چشمات پیشه رومه. دستمو بگیر. منم باهات میام

پدر مریم نامه تو دستشه ، کمرش شکست ، بالای سر جنازه ی دختر قشنگش ایستاده و گریه می کنه. سرشو بر گردوند که به جمعیت بهت زده و داغدار پشت سرش بگه چه خاکی تو سرش شده که توی چهار چوب در یه قامت آشنا می بینه. آره پدر علی بود، اونم یه نامه تو دستشه، چشماش قرمزه، صورتش با اشک یکی شده بود. نگاه دو تا پدر تو هم گره خورد نگاهی که خیلی حرفها توش بود. هر دو سکوت کردند و بهم نگاه کردند سکوتی که فریاد دردهاشون بود. پدر علی هم اومده بود نامه ی پسرشو برسونه بدست مریم اومده بود که بگه پسرش به قولش عمل کرده ولی دیر رسیده بود. حالا همه چیز تمام شده بود و کتاب عشق علی و مریم بسته شده. حالا دیگه دو تا قلب نادم و پشیمون دو پدر مونده و اشکای سرد دو مادر و یه دل داغ دیده از یه داماد نگون بخت! مابقی هر چی مونده گذر زمانه و آینده و باز هم اشتباهاتی که فرصتی واسه جبران پیدا نمی کنند

 



یکی بود یکی نبود

یه پسر بود که زندگی ساده و معمولی داشت

اصلا نمیدونست عشق چیه عاشق به کی میگن

تا حالا هم هیچکس رو بیشتر از خودش دوست نداشته بود

و هرکی رو هم که میدید داره به خاطر عشقش گریه میکنه بهش میخندید

هرکی که میومد بهش میگفت من یکی رو دوست دارم بهش میگفت دوست داشتن و عاشقی

مال تو کتاب ها و فیلم هاست

روز ها گذشت و گذشت تا اینکه یه شب سرد زمستونی

 

توی یه خیابون خلوت و تاریک

داشت واسه خودش راه میرفت که

یه دختری اومد و از کنارش رد شد

 

 

پسر قصه ما وقتی که دختره رو دید دلش ریخت و حالش یه جوری شد

انگار که این دختره رو یه عمر میشناخته

حالش خراب شد

اومد بره دنبال دختره ولی نتونست

مونده بود سر دو راهی

تا اینکه دختره ازش دور شد و رفت

اون هم همینجوری واسه خودش با اون حال خراب راه افتاد تو خیابون

اینقدر رفت و رفت و رفت

تا اینکه به خودش اومد و دید که رو زمین پر از برفه

رفتش تو خونه و اون شب خوابش نبرد

همش به دختره فکر میکرد

بعضی موقع ها هم یه نم اشکی تو چشاش جمع می شد

چند روز از اون ماجرا گذشت و پسره همون جوری بود

تا اینکه باز دوباره دختره رو دید

دوباره دلش یه دفعه ریخت

ولی این دفعه رفت دنبال دختره و شروع کرد باهاش راه رفتن و حرف زدن

توی یه شب سرد همین جور راه میرفتن و پسره فقط حرف میزد

دختره هیچی نمیگفت

تا اینکه رسیدن به یه جایی که دختره باید از پسره جدا میشد

بالاخره دختره حرف زد و خداحافظی کرد

پسره برای اولین توی عمرش به دختره گفت دوست دارم

دختره هم یه خنده کوچیک کرد و رفت

پسره نفهمید که معنی اون خنده چی بود

ولی پیش خودش فکر کرد که حتما دختره خوشش اومد

اون شب دیگه حال پسره خراب نبود

چند روز گذشت

تا اینکه دختره به پسر جواب داد

و تقاضای دوستی پسره رو قبول کرد

پسره اون شب از خوشحالیش نمیدونست چیکار کنه

از فردا اون روز بیرون رفتن پسره و دختره با هم شروع شد

اولش هر جفتشون خیلی خوشحال بودن که با هم میرن بیرون

وقتی که میرفتن بیرون فکر هیچ چیز جز خودشون رو نمی کردن

توی اون یه ساعتی که با هم بیرون بودن اندازه یه عمر بهشون خوش میگذشت

پسره هرکاری میکرد که دختره یه لبخند بزنه

همینجوری چند وقت با هم بودن

پسره اصلا نمی فهمید که روز هاش چه جوری میگذره

اگه یه روز پسره دختره رو نمیدید اون روزش شب نمیشد

اگه یه روز صداش رو نمیشنید اون روز دلش میگرفت و گریه میکرد

یه چند وقتی گذشت

با هم دیگه خیلی خوب و راحت شده بودن

تا این که روز های بد رسید

روزگار نتونست خوشی پسره رو ببینه

به خاطر همین دختره رو یه کم عوض کرد

دختره دیگه مثل قبل نبود

دیگه مثل قبل تا پسره بهش میگفت بریم بیرون نمیومد

و کلی بهونه میاورد

دیگه هر سری پسره زنگ میزد به دختره

دختره دیگه مثل قبل باهاش خوب و مهربون حرف نمیزد

و همش دوست داشت که تلفن رو قطع کنه

از اونجا شد که پسره فهمید عشق چیه

و از اون روز به بعد کم کم گریه اومد به سراغش

دختره یه روز خوب بود یه روز بد بود با پسره

دیگه اون دختر اولی قصه نبود

پسره نمیدونست که برا چی دختره عوض شده

یه چند وقتی همینجوری گذشت تا اینکه پسره

یه سری زنگ زد به دختره

ولی دختره دیگه تلفن رو جواب نداد

هرچقدر زنگ زد دختره جواب نمیداد

همینجوری چند روز پسره همش زنگ میزد ولی دختره جواب نمیداد

یه سری هم که زنگ زد پسره گوشی رو دختره داد به یه مرده تا جواب بده

پسره وقتی اینکار رو دید دیگه نتونست طاغت بیاره

همونجا وسط خیابون زد زیر گریه

طوری که نگاه همه به طرفش جلب شد

همونجور با چشم گریون اومد خونه

و رفت توی اتاقش و در رو بست

یه روز تموم تو اتاقش بود و گریه میکرد و در رو روی هیچکس باز نمیکرد

تا اینکه بالاخره اومد بیرون از اتاق

اومد بیرون و یه چند وقتی به دختره دیگه زنگ نزد

تا اینکه بعد از چند روز

توی یه شب سرد

دختره زنگ زد و به پسره گفت که میخوام ببینمت

و قرار فردا رو گذاشتن

پسره اینقدر خوشحال شده بود

فکر میکرد که باز دوباره مثل قبله

فکر میکرد باز وقتی میره تو پارک توی محل قرار همیشگیشون

دختره میاد و با هم دیگه کلی میخندن

و بهشون خوش میگذره

ولی فردا شد

پسره رفت توی همون پارک و توی همون صندلی که قبلا میشستن نشست

تا دختره اومد

پسره کلی حرف خوب زد

ولی دختره بهش گفت بس کن

میخوام یه چیزی بهت بگم

و دختره شروع کرد به حرف زدن

دختره گفت من دو سال پیش

یه پسره رو میخواستم که اونم خیلی منو میخواست

یک سال تموم شب و روزمون با هم بود

و خیلی هم دوستش دارم

ولی مادرم با ازدواج ما موافق نیست

مادرم تو رو دوست داره

از تو خوشش اومده

ولی من اصلا تو رو دوست ندارم

این چند وقت هم به خاطر خودت با تو بودم

به خاطر اینکه نمیخواستم دلت رو بشکنم

پسره همینطور مثل ابر بهار داشت اشک میریخت

و دختره هم به حرف هاش ادامه میداد

دختره گفت تو رو خدا تو برو پی زندگی خودت

من برات دعا میکنم که خوش بخت بشی

تو رو خدا من رو ول کن

من کسی دیگه رو دوست دارم

این جمله دختره همینجوری تو گوش پسره میچرخید

و براش تکرار میشد

و پسره هم فقط گریه میکرد و هیچی نمیگفت

دختره گفت من میخوام به مامانم بگم که

تو رفتی خارج از کشور

تا دیگه تو رو فراموش کنه

تو هم دیگه نه به من و نه به خونمون زنگ نزن

فقط دعا کن واسه من تا به عشقم برسم

باز پسره هیچی نگفت و گریه کرد

دختره هم گفت من باید برم

و دوباره تکرار کرد تو رو خدا منو دیگه فراموش کن

و رفت

پسره همین طور داشت گریه میکرد

و دختره هم دور میشد

تا اینکه پسره رفت و برای اولین بار تو زندگیش سیگار کشید

فکر میکرد که ارومش میکنه

همینطور سیگار میکشید دو ساعت تمام

و گریه میکرد

زیر بارون

تا اینکه شب شد و هوا سرد شد و پسره هم بلند شد و رفت

رفت و توی خونه همش داشت گریه میکرد

دو روز تموم همینجوری گریه میکرد

زندگیش توی قطره های اشکش خلاصه شده بود

تازه میفهمید که خودش یه روزی به یکی که داشت برای عشقش گریه میکرد

خندیده بود

و به خاطر همون خنده بود که الان خودش داشت گریه میکرد

پسره با خودش فکر کرد که به هیچ وجه نمیتونه دختره رو فراموش کنه

کلی با خودش فکر کرد

تا اینکه یه شب دلش رو زد به دریا

و رفت سمت خونه دختره

میخواست همه چی رو به مادر دختره بگه

اگه قبول نمیکرد میخواست به پای دختره بیافته

میخواست هرکاری بکنه تا عشقش رو ازش نگیرن

وقتی رسید جلوی خونه دختره

سه دفعه رفت زنگ بزنه ولی نتونست

تا اینکه دل رو زد به دریا و زنگ زد

زنگ زد و برارد دختره اومد پایین

و گفت شما

پسره هم گفت تون کار دارم

مادر دختره و خود دختره هم اومدن پایین

مادر دختره خوشحال شد و پسره رو دعوت کرد به داخل

ولی دختره خوشحال نشد

وقتی پسره شروع کرد به حرف زدن ه

داداش دختره عصبانی شد و پسره رو زد

ولی پسره هیچ دفاعی از خودش نکرد

تا اینکه مادر دختره پسره رو بلند کرد و خون تو صورتش رو پاک کرد

و پسره رو برد اون طرف و با گریه بهش گفت

به خاطر من برو اگه اینجا باشی میکشنت

پسره هم با گریه گفت من دوستش دارم

نمیتونم ازش جدا باشم

باز دوباره برادر دختره اومد و شروع کرد پسره رو زدن

پسره باز دوباره از خودش دفاع نکرد

صورت پسره پر از خون شده بود

و همینطور گریه میکرد

تا اینکه مادر دختره زورکی پسره رو راهی کرد سمت خونشون

پسره با صورت خونی و چشم های گریون توی خیابون راه افتاد

و فقط گریه میکرد

اون شب رو پسره توی پارک و با چشم های گریون گذروند

مادره پسره اون شب

 

به همه بیمارستان های اون شهر سر زده بود

به خاطر اینکه پسرش نرفته بود خونه

ولی فرداش پسرش رو زیر بارون با لباس خیس و صورت خونی بی هوش توی پارک پیدا کرد

پسره دیگه از دختره خبری پیدا نکرد

هنوز هم وقتی یاد اون موقع میافته چشم هاش پر از اشک میشه

و گریه میکنه

هنوز پسره فکر میکنه که دختره یه روزی میاد پیشش

و تا همیشه برای اون میشه

هنوز هم پسره دختره رو بیشتر از خودش دوست داره

الان دیگه پسره وقتی یکی رو میبینه که داره برای عشق گریه میکنه دیگه بهش نمیخنده

بلکه خودش هم میشینه و باهاش گریه میکنه

پسره دیگه از اون موقع به بعد عاشق هیچکس نشده خسته و دل مرده

این بود تموم قصه زندگی این پسر

 

 

 

 

 

این قصه واقعیت داشت

 

 


تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

چراغ های حرفه ای عکاسی و فیلم برداری و تِِئاتر مرجع فارسی بازی RUST مناسبتها پوستر دیواری سه بعدی میهن پوستر میکروسکوپ های نوری آزمایشگاهی و صنعتی تاپ خبر دکتر غدد تیروئید دیابت امیررضا بلینک آب و هوای ایجرود مدفون زرد خاطرات